بین اشتها، استعدادهای حرکتی، احترام و ادب در زمینه اجتماعی و کنترل انرژی رابطه ای وجود دارد که دائما در حال تغییر است.


[اشتها و سنین کودکان]

در بسیاری از سنین، اشتها برای یک غذا نسبت به غذای دیگر دارای تفاوت های مشخصی است، اما این تفاوت ها با گذشت سن از بین می روند.
اولین موضوع همیشگی، همان موضوع مربوط به سرعتی است که کودک غذا می خورد، این موضوع مربوط به مسأله «رفتار خوب» می باشد، زیرا والدین از مشاهده اینکه کودک با سرعت تمام، غذا را می خورد، یا به روش افراطی آهسته می جود، بی قرار می شوند. اختلافات فردی حساس وجود دارد که بر طبیعت و درجه بلوغ متکی است، با این حال سرعت با اشتها افزایش می یابد و در نتیجه با سن تغییر می کند. گاهی پیش می آید که کودک ۵ ساله بسیار آهسته غذا را می جود.کودک ۸ ساله دوست دارد زود و با دقت غذایش را تمام کند بدون آنکه «دسر»را فراموش نماید.

[اشتهای کودکان بین 5 تا ده سالگی]

بین ۵ تا ۱۰ سالگی نباید پیشرفت های مداوم و یکنواختی را در رفتار بر سر میز غذا انتظار داشته باشیم. تعداد بسیاری از پیچیدگی های رفتار و تغذیه ای کودک ، از حد تجاوز کرده اند، اما سازمان بدن به کمک «رشد» هنوز در یک حالت ناپایداری قرار دارد. بین اشتها، استعدادهای حرکتی، احترام و ادب در زمینه اجتماعی و کنترل انرژی رابطه ای وجود دارد که دائما در حال تغییر است و از آن نوسانات غیر قابل احترازی در ساختار عمومی رفتار در سر میز غذا نتیجه می شود. ۵ سالگی منطق این نوسانات را به ما نشان می دهد. ما باید در رابطه با رفتار در سر میز غذا، بسیار با گذشت و بسیار خوش بین باشیم.
 

[دوست داشتن غذا توسط کودک]

آخرین بحث در این مورد، موضوع ترجیح دادن یک غذا و اجتناب از غذای دیگر می باشد. از تجارب و آزمایشاتی که به صورت دقیق و موشکافانه انجام شده به اثبات رسیده که یک کودک سالم با کمال میل و بصورت ارادی آن رژیم غذایی را انتخاب خواهد کرد که با او مناسب باشد. در شرایط مساعد، او مطمئنا رژیمی را بر خواهد گزید که با او سازگاری بهتری داشته باشد، این تحقیق می بایست به کوشش های انجام شده در جهت افزایش نفرت واقعی نسبت به بعضی از غذاها پایان دهد و مسلم است که ما همیشه نمی توانیم مشخص کنیم که آیا اجتناب از غذا بخاطر میل یا تقلید، آداب ورسوم یا یک عامل دیگر که از محیط کسب می گردد ، می باشد. اما در مبنا یک تناقض «بیوشیمیایی» وجود دارد که رعایت آن لازم است. پدیده «آلرژی» (حساسیت) نشان داده است که بعضی از مواد غذایی که سالم و بهداشتی تلقی می شوند، به وضوح برای بدن مضر هستند.[1] حتی در این حالت عوامل رشد، علائم بیماری را تغییر می دهند. واکنش های حساسیتی با افزایش سن، میل به کاهش دارند، بدن مصونیت هایی ایجاد می کند و کودک این مواد تا حدی مضر را مصرف می کند. گاهی یکی از والدین همان نشانه های حساسیت را مانند کودک دارد و این چیزی است که انتقال ترکیب «بیوشیمی» را از طریق وراثت به ذهن القا می کند.[2] ترجیح دادن یک غذا و امتناع از غذاهای دیگر، واضح بوده و بعد از ۸ سالگی زیاد نیست. در طول سالهای قبل، نوسانات قابل بیانی وجود داشت. بعضی مواد غذایی در سنین بعدی مورد بی علاقگی واقع می شوند. در طول یک دوره زمانی ، یک علاقه واقعی به بعضی از غذاها وجود دارد.
کودک ۵ ساله غالبا نسبت به مواد غذایی رشته دار و رگه رگه اظهار بی میلی می کند. در سن مزبور این مسأله می تواند بر حساسیت خاصی منطبق باشد که به خاطر ناراحتی گلو به وجود آمده است.
کودک ۶ ساله میل دارد که عکس العملهای مؤثری در رابطه با طغم بعضی از غذاها داشته باشد، او تمایز بسیار ظریفی بین طعمها قائل است و بعضی از آداب و رسوم دست و پاگیر را نسبت به آنها مشاهده می کند.
کودک ۸ ساله همچنین عکس العملهای مؤثری دارد که به خاطر بوی غذا ایجاد می شود. چنین واکنش هایی هرچند که گاهی تعجب آور و بدون علت به نظر می رسند، وجود عوامل فیزیولوژیکی را القا می کنند.
از این توضیحات کوتاه نتیجه می شود که تغذیه در تمدن کنونی ما یک ترکیب از انواع رفتار ساده ، پیچیده و ابتدایی و تحول یافته می باشد. کودک کاملا درست غذا می خورد. عوامل روانی و فیزیکی کاملا با یکدیگر ترکیب می شوند. جدا کردن واکنش هایی که منشأ آنها در میان واکنش هایی است که ذاتی می باشند، مشکل است.
انواع رفتار در طول غذا خوردن، تفاوت های تجارب فرهنگی و تربیتی، تفاوت های نژادی، و تفاوت های طبیعت فردی را نشان می دهند.
«شلدون» در قالب عبارات شعرگونه ، روش غذاخوردن کودک از نوع «ویسروتونیک» (دارای امعاء و احشاء قوی) را توضیح می دهد که این کودکان به آنچه که انجام می دهند، توجه می کنند و برای خوردن، تربیت می شوند. در حالی که کودک نوع «سر برو تونیک» ( دارای مغز قوی) غذا می خورد و تربیت می شود تا به آنچه که می خورد توجه کند و کودک نوع «سوماتوتونیک» ( دارای بدن قوی) غذا می خورد و توجه خود را به این معطوف می دارد که برای چه چیزی باید تربیت شود.
کودک نوع دارای امعاء و احشاء قوی ، بسیاری از غذاها را دوست دارد و روند تغذیه در درون خود را مورد ارزیابی قرار می دهد. با این وجود آنچه که نباید با پرخوری ساده مشتبه شود این است که هضم غذا در این کودکان در سطح عالی است ولذت اولیه را تشکیل می دهد. تمام کودکان از این نوع نیستند، اما همچنین می توانیم بر اساس یک بینش بسیار گسترده که مبتنی بر مطالعه عمیقی است که قبلا از انتخاب عاقلانه که توسط خودش اتخاذ شده ، نتیجه گیری کنیم که : لذت در سر میز غذا، قبل از ارزیابی آغاز می شود که ما بتوانیم در مورد یکی از بزرگسالان انجام دهیم. لذت ها، موارد استنادی بسیار معلمین ما هستند تا کودکان با خاطری آسوده به غذا خوردن بپردازند و به نظر می رسد که نباید در مورد قوانین و اصول سر میز غذا، خود را زیاد دقیق نشان دهیم تا این لذت از غذا را که از همه این صحبت ها به عنوان لذیذترین مورد اشتها آور هستند، حفظ شود.



منبع: کتاب روان شناسی کودک 
نویسنده: آرنولد ژسل



پی نوشت: 
[1] . آلرژی، حساسیت زیاد نسبت به مواد بی آزار معمولی از قبیل بخارات، گرد، بوی گل یا میکروب ها و اقسام پروتئین ها با عوامل فیزیکی مانند نور ، سرما و غیره. آلرژی زاها سبب تولید پادگن در خون و «هیستامین» در انساج و بافت ها می گردند ، و «پادتن» ماده خاصی است که توسط بافت ها با مادة دیگری به نام «پادگن» ساخته می شوند. از آن جمله اند: باکتری ها ، زهرابه های باکتریایی ، ویروس ها و پروتئینهای خارجی.(مترجم).
[2] . «بیو شیمی» یا «زیست شیمی» علمی است که در آن از تغییرات شیمیایی مواد آلی و غیر آلی به وسیله موجودات زنده و به زبان ساده تر از عمل میان یاخته با موجود زنده و محیط شیمیایی آن و تبدیل عناصر این محیط به نیازمندی های زیستی خاص آن بحث می کند و به عبارت دیگر بیوشیمی یا زیست شیمی، حلقه اتصالی است بین شیمی آلی و فیزیولوژی. البته این بحث مفصلی دارد که از حوصله این مختصر خارج است.(مترجم).